آموزش زبان انگلیسی: اصطلاحات با استفاده از رنگ‌ها

Colorful idioms

یلدا احمدوند – کارشناس ارشد زبان‌شناسی از دانشگاه Leicester انگلستان، یکی از مدیران و عضو هیئت علمی‌ معلمان زبان انگلیسی در بی‌سی (BC TEAL) و مدیر توسعهٔ حرفه‌ای TESL Canada – ونکوور

اصطلاحاتی که در آن‌ها از رنگ‌ها استفاده می‌شود، در زبان انگلیسی بسیار رایج‌اند. در این درس بعضی از آن‌‌ها را یاد می‌گیرید.

Out of the blue – randomly, without warning, surprisingly

این اصطلاح زمانی استفاده می‌شود که انتظار چیزی را که اتفاق می‌افتد، نداریم.

Example: “That storm came out of the blue and I didn’t have an umbrella!”

ناگهان توفان شد و من با خودم چتر نداشتم.

Green with envy – to be very jealous, envious

برای آدم‌های حسود به‌کار می‌رود.

Example: “Katie was green with envy when she saw you got a new car for your birthday.”‎

کِیتی وقتی دید که برای تولدت ماشین جدید گرفتی، خیلی حسودی‌اش شد.

Gray area – something that is unclear, undefined

این اصطلاح وقتی به‌کار می‌رود که برای چیزی یا در حوزهٔ خاصی، قانون چندان مشخصی نیست.

Example: “The issue of allowing mobile phones in the classroom is a gray area right now – it could go either way.”‎

مشکل استفاده از تلفن همراه در کلاس قانون خیلی مشخصی ندارد و می‌تواند هر طور تعبیر شود.

Caught red-handed – to catch someone in the act of doing something

یعنی مچ کسی را گرفتن

Example: “He was caught red-handed while stealing those candy bars.”‎

وقتی داشت آن‌ آبنات‌ها را می‌دزدید، مچش را گرفتند.

Green thumb – to be skilled at gardening

برای این اصطلاح در فارسی می‌گوییم طرف دستش سبز است، یعنی در باغبانی و نگهداری از گیاهان استاد است.

Example: “My mother has a green thumb – she can make anything grow!”‎

مادر من دستش سبز است، می‌تواند هر چیزی را سبز کند.

Black sheep – to be the outcast, odd one out, unlike the others

کسی که در بین یک گروه یا خانواده با بقیه فرق دارد.

Example: “Rachel is the black sheep in the family because she is an artist whereas everyone else is an economist.”‎

راشل با بقیهٔ افراد خانواده فرق دارد، او هنرمند است در صورتی‌که بقیه همه اقتصاددان‌اند.

Once in a blue moon – very rarely

یعنی خیلی به‌ندرت

Example: “Once in a blue moon you will see that mean professor smile.”‎

خیلی به‌ندرت می‌بینی آن استاد بدجنس لبخند بزند.

Take the red eye – a late night flight that arrives early in the morning

یعنی پرواز آخر شب که فردا صبحش به مقصد می‌رسد.

Example: “I took the red eye from California to New York last night and now I am exhausted.”‎

من پرواز آخرشب را از کالیفرنیا به نیویورک گرفتم و الان خیلی خسته‌ام. 

Tickled pink – to be extremely pleased

یعنی خیلی راضی و خوشحال بودن

Example: “Your grandma was tickled pink that you called on her birthday!”‎

مادربزرگت خیلی خوشحال شد که برای تولدش زنگ زدی.

White lie – a small lie that is told to be polite or avoid hurting someone’s feelings

یعنی دروغ مصلحتی

Example: “I didn’t like her dress, but I told a white lie because I didn’t want to offend her.”‎

از لباسش خیلی خوشم نیامد، ولی دروغ مصلحتی گفتم که ناراحتش نکنم.

درس این شماره را در اینجا تماشا کنید:

امیدوارم یادگیری این درس برایتان مفید بوده باشد. برای اینکه روزانه لغت‌ها و اصطلاحات جدید بیشتری یاد بگیرید، می‌توانید عضو کانال تلگرام DEA Canadian College بشوید: https://t.me/deacollege و در کلاس‌های فقط مکالمهٔ ما شرکت کنید. برای اطلاع از برنامهٔ کلاس‌ها، لطفاً به وب‌سایت مدرسه مراجعه کنید:www.deacollege.ca 

برای تماشای درس‌های قبلی این لینک را ببینید و کانال YouTube «رسانهٔ همیاری» را در www.youtube.com/HamyaariCanada دنبال کنید.

موفق باشید!

ارسال دیدگاه